سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشى . پس اگر نیرومند شدى نیرویت را در طاعت خدا بگمار و اگر ناتوان گشتى ، ناتوانى‏ات را در نافرمانى او به کار دار . [نهج البلاغه]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29

سلام دوستان
از این پس به سبکی دیگر می نویسم...

شما دوستان عزیزم هم بهتر می دانید که مزد بلاگ نویسی نظر است.

مزد کارگر را هم گفته اند که قبل از خشک شدن عرقش باید داد.

خدا حافظ تا سبکی دیگر...



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در چهارشنبه 87/12/7 و ساعت 9:58 عصر | نظرات دیگران()

    سلام دوستان
    از این پس به سبکی دیگر می نویسم...

    شما دوستان عزیزم هم بهتر می دانید که مزد بلاگ نویسی نظر است.

    مزد کارگر را هم گفته اند که قبل از خشک شدن عرقش باید داد.

    خدا حافظ تا سبکی دیگر...



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در چهارشنبه 87/12/7 و ساعت 9:58 عصر | نظرات دیگران()

    سلام دوستان
    از این پس به سبکی دیگر می نویسم...

    شما دوستان عزیزم هم بهتر می دانید که مزد بلاگ نویسی نظر است.

    مزد کارگر را هم گفته اند که قبل از خشک شدن عرقش باید داد.

    خدا حافظ تا سبکی دیگر...



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در چهارشنبه 87/12/7 و ساعت 9:58 عصر | نظرات دیگران()

    سلام دوستان
    از این پس به سبکی دیگر می نویسم...

    شما دوستان عزیزم هم بهتر می دانید که مزد بلاگ نویسی نظر است.

    مزد کارگر را هم گفته اند که قبل از خشک شدن عرقش باید داد.

    خدا حافظ تا سبکی دیگر...



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در چهارشنبه 87/12/7 و ساعت 9:52 عصر | نظرات دیگران()

    سلام دوستان
    از این پس به سبکی دیگر می نویسم...

    شما دوستان عزیزم هم بهتر می دانید که مزد بلاگ نویسی نظر است.

    مزد کارگر را هم گفته اند که قبل از خشک شدن عرقش باید داد.

    خدا حافظ تا سبکی دیگر...



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در چهارشنبه 87/12/7 و ساعت 9:52 عصر | نظرات دیگران()

    سلام دوستان
    از این پس به سبکی دیگر می نویسم...

    شما دوستان عزیزم هم بهتر می دانید که مزد بلاگ نویسی نظر است.

    مزد کارگر را هم گفته اند که قبل از خشک شدن عرقش باید داد.

    خدا حافظ تا سبکی دیگر...



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در چهارشنبه 87/12/7 و ساعت 9:51 عصر | نظرات دیگران()
    سلام دوستان...
    خواستم اما نشد... کلی گله کردم از رشته هایم که پنبه شده بودند... از قدم هایی که فقط توانم را بلعیده بودند... کفش هایم را کهنه کرده بودند... و اصلا ذهنیتم را در رفتن خراب کرده بودند... انصاف اگر داشتم می فهمیدم که همه اش تقصیر قدم ها نبود... قدم هایم که ماهیتشان رفتن بود و کیفیتش را هم من تعیین می کردم که به کجا بروند... لابد اشتباه از من بوده و حتما همین طور است... دارم برمیگردم اگر او بخواهد... تابلویی هم نصب کردم اینجا که به یادبود رویش نوشتم : برگرد ، راه را اشتباه آمده ای...
    امیدوارم تعلل نکند رهگذر این راه بیراه...
    نظر نمی دهی؟؟؟ خدا کچلت کند...   

  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط وحید در دوشنبه 87/12/5 و ساعت 3:32 عصر | نظرات دیگران()
    <      1   2      
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ...*تب انتخابات*...
    دختری یا پسر؟(دختربازی)
    بت شکن
    همجنس بازی
    ایاک نستعین...
    آموزش قتل
    بازم 87 !!!
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا